السلام علیکم یا اولیا الله



#فیش 11
#تفکر_سیستمی
#حکمت
یکی کنار رود خانه بود و هر کسی که در حال غرق شدن در آب بود را نجات می داد چند روز طول کشید خسته شد یکی به او گفت به بالا دست رودخانه برو دیوانه ای این افراد را به آب می اندازد برو جلو او را بگیر مشکل حل می شود

سوال:تفاوت تفکر سیستمی با حکمت و عمل حکیمانه چیست؟

لطفا به سوال پاسخ دهید

@fish_talabe فیش طلبه در ایتاوسروش


#خلاصه 5
#شب_سوم آیه الله #میر باقری
سوره #تحریم
1 محاده با خدا
2حزب الله و حزب شیطان
در آغاز سوره محاده مطرح می شود و آخر هم همینطور محاده صورت می گیرد آن الذین یحادون الله و الرسوله اولئک فی الاضلین
پس در میدان محاده با خدا تنها میشود
پس محور سوره محاده است
که از یک روابط خانوادگی شروع می شود وشکایت به پیامبر و خدا آوردن و تغییر حکم است
محاده را بمعنی دشمنی گرفتن ولی اینطور نیست محاده یعنی حد در مقابل حد _یعنی حد را برداشتن و حد جدید گذاشتن مثل دو حاکمی که مرزرا برداشته و مرز جدید می گزارند
به اندازهای که مااختیار داریم حدود داریم
حدودی را هم داده اند کهاینجا بروید این صفات را داشته باشید حب داشته باشید
اگر اینطور بودید در ولایت هستید
در روابط اجتماعی و خانوادگی حدود داریم هر جااختیار قرار دارد مرز و حد دارد
حدود ظاهر و باطن دارد
نماز بخوان روزه بگیر با این شکل
باطن چیست تجلی ولایت الله . اگر از این حد خارج شدی از ولایتخارجی
پس حدود الله چهاچوب پرستش خداست چه ظاهری وچه باطنی
این حدود واقعی است نه قراردادی تلک حدود الله و ظهار کردن خروج از شرایع است
در مقابل حدود الله حد

معصوم می خواهد مآرا در چهارچوب حرکت می شود و محادین کسانی هستن که می خواند با چهارچوب آنها حرکت شود با قانون آنها و .
مومن:
اراده حاکم میشده قاتون لذا بعد ها گفتن بیایید مشروطه کنیم
اماحدود الله یعنی مرز های الوهیت اوست بشکنیم چه می شود خدا این را اجازه کرده
پیروزی در آن نیست کبتو کما کبت خارج شوید مگر فراعن تابحال نکردن مگر قوانین بین المللی تصویب نمی کنند محاده کنید ولی کبتو کما کبت
تکلیف را روشن کن با خودت با آنهایی یا با خدا
با عقل و تجربه و. هرچه رفتی محاده است

سلاطین فعلی اسناد برای همه کارهای درست می کنند که همه جاعه جهانی یکسان بیندیشند و بهداشت یکی باشد می گویند دوران دینی گذشته ما می گوییم حق تحفظ داریم این حدود غیر الهی و دنیایی است حق تحفظ معنی ندارد
می خواهند در اعماق آراده های انسان نفوذ کنند و تغیر دهند هرزه گی رو تبدیل به قانون می کند ازدواج سفید راه می اندازد این محهده نیست پس چیست
هیچ دورانی مانند دوره کنونی در نقابل با حدودالله تواضع نداشتیم
این شبکه ها محیط نجوای شیاطین است اولیا الله نیستند
حاصل: در سوره طلاق أمر الهی نازل شده و شده حدود الله باید رعایت کنیم
تقوای الهی موجب پاکی بدی هاست و عملش به نتایج بزرگ می رسد
ورود به مرزهای الهی یسر است و آسانی وقتی می خواهیم خدایی کنیم به عشر می افتیم
باطن حدود الله یسر است اگر تقوا بخرج داد یجعل من امره یسرا
تمام عالم با حدود خدا هماهنگند و تبعیت می کنند
آیه آخر طلاق خدا هفت آسمان آفرید یتنزل الامر بینهن و این نزول هم بین آسمان و ارض است و بر امام نازل می شود اگر می خواهی با أمر هماهنگ شوی باید با امام همراه شوی
چرا أمر از آسمان و زمین عبور می کند
چون همه با هم هماهنگند و تعدی از حدود موجب کبت می شود

شاهان قدیم به نحوی تفرعون می کردند مستکبران امروزی هم به نحوی
این جنگ جهانی و حمله به دنیای اسلام برای چه بود
برای گسترش ایدئولوژی دین که سرنوشت را تعیین می کند و اگر کسی مخالفت کرد در جنگ اخلاقی ما او آنارشیست است ما برای دینمان می جنگیم لکم دینکم ولی دین می گن جنگ اخلاقی است و دینی است البته دین ما
میگن جنگ ما دینی و ایدولوژیک است و جنگ هم اخلاقی است و خدای ما را بپرستند
تمام لایه های آن(علم فنآوری و.) هم ایدولوژیک است داستان محاده این است
بعد برخی می گویند حق تحفظ داریم حرف کفار به پیامبر همین بود

حالارعایت حدود تقوا و توکل می خواهد و سختی کار اینجاست سید الشهدا با اصلی ترین محاده مقابله کردند
قم المقدسه مدرسه فیضیه محرم 1440
@fish_talabe فیش طلبه

#خلاصه
#شب1محرم
آیه الله #توکل
خدا ما را خلق کرد تا عبدالله شویم و در مقامات برای کسی باز می شود که به عبدلله برسد
در عین حال گفتن عبد دنبال برخی نرود
ربوبیت و صفات عبودیت
2. صفات بهیمیه دنبال رفتن دنبال سرقت و. هر کاری کردن و هر کاری کردن
3. صفات شیطانیه صفات مکر حیله حقد قس در معامله
4 صفات سبعیه: زدن کشتن
در انسان نباید باشد و باید بدور باشد چون با عبدااله بودن مخالف است تخلقو باخلاق الله
این صفات رو داریم یا نه؟؟
انواع گناه
گناه اعتقادی موجب خالد در جهنم است

گناه عملی موجب جهنم موقتی می شود

گناهان عملی در صورت عدم کنترل به گناه اعتقادی می رسد
فخر دونوع است
فخر مذموم مثل فخر به مال خدا میگه نناز به مال که حساب فی حلاله ها و حرامها
فخر به قدرت. مدرکم اینه. تا کی هستی؟ اذا اصبحت ولا تحدث بالمسا وعده صبح و شب نده چون فردا نمی دانی زنده ای یا نه
فخر ممدوح

سه چیز اگر نبود سر انسان پایین نمیآمد فقر مریضی مرگ ولی با این وجود تکبر می کند

شیخ انصاری در فقر بودند بچه هاش با یه چادر به مدرسه می رفتند
کیسه پر پول آوردند گفت درون این کبسه با درون مستراح برام یکی است حرام حرامه
هم حجره ایش اومد گفت باهم بودیم چی شد مرجع شدی
یادته قول دادی کسی از دارای ما رو خبر نشه گفت بله گفت یادته یک سکه داشتیم رفتی قرض کردی حلوا خریدی گفتم زنده می مونی پس بدی ؟من از اون نآن جوری خوردم که از روغن حلوانخورم. این زهد است انسان را می رساند

فردا حرف شیطان به انبیا را بیان می کنیم
این ایام جدا عاقبت بخیری بخواهید
قم المقدسه کلهری 16 محرم 1440
@fish_talabe فیش طلبه


جوری گریه کرد از خواب بیدار شد" تا اون لحظه گریه ی بلند قدقن بود" دیگه همه دلو زدن به دریا های گریه کردن ." اون نانجیب از خواب بیدار شد ، چه خبره؟ بچه ش از خواب بیدار شده "بهونه  ی باباشو گرفته" گفت خو سر باباشو براش ببرید ما بخوابیم "(حالا تو خرابه چه خبره؟)

یه حسی داره میگه الان
جونم به روی لبهام اومد
عطر بابامه،بوی سیبه
عمه کمک کن بابام اومد .

*سر و آوردن جلوش زدن رو زمین ." "هذا راس من؟قالو:هذا راس ابیک" بیا اینم بابات "«یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبکَ بِدِمائکَ! محاسنتو کی خونی کرده؟*مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ! رگ گردنتو کی بریده؟*مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی! منو چرا یتیم کردن؟ کی این کارو کرد؟*یا أبَتاهُ کی یتیمتو بزرگ کنه؟ کی برا این زن های بی کس موند؟ یه نگاه به اینا بکن *وضعت فمها على فمه الشّریف* لب رو لب هاش گذاشت "

عمه کمک کن بابام اومد .
گم کردم عمه دست و پامو
جونی نمونده توی دستام
عمه مراقب باش نیفته
بابامو بگذار روی پاهام .
بابا سلام؛ویرونمونو امشب چراغون کردی بابا
سنگین شده سایه ت عزیزم
یاد غریبون کردی بابا
*حالا میخواد گله کنه*

بابا،نیاوردی عمومو شکوه به عباست کنم من
چشمام نمی بینه که باید با دست احساست کنم من
چشمام نمی بینه که با دست دارم پی چشمات میگردم
تو حسرت یک بوسه موندم،دارم پی لبهات می گردم

من چی شدم،تو چی شدی وای
بر باد رفته آرزوهام .
تو بوی خونه روی موهات
من بوی دود روی .
بابا دروغه هر کی گفته
ما پیش دشمن کم آوردیم
بابا خیالت جمع باشه
بابا غذا دادن ، نخوردیم
اما بابا از تو چه پنهون
تو کوچه های شام تا مرگ
با عمه ها صد بار رفتم
از تو چه پنهون تا رسیدیم
بابا بگم! بازار رفتم "

بابا غروبی پیش دختر بچه ها رفتم
گفتم من بازی؟ ولی آنها هولم دادن .


مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد آقای تبریزی دررابطه با حضرت رقیه چنین فرمودند؛
حضرت رقیه(علیها سلام) قبرش در شام مشهور و فلسفه ی وجود آن قبر در شام،رسوا کردن دشمنان دین است که بعد ها قضایای شام را انکارنکنند.  وقبرحضرت رقیه(علیها سلام) نشانه اسیر شدن زنها در این مکان مقدّس است وکسی دیگر نمی تواند قضایای شام را تکذیب کند.  ودفن حضرت رقیه وقبر شان در این مکان خود سند گویایی آن است .
ولذا نباید به تشکیک بعضی توجه کرد که در خصوص قبر و مقام آن حضرت القاء شبهه می کنند. آنان اغوا شدگان شیطا نند.  زیارت این خانم (حضرت رقیه(علیها سلام))کسب معنویت است که می تواند انسان را از انحراف نجات دهد وهمه را تشویق به زیارت آن می کنیم وبرای همه دعا می کنیم.(1)
 
 
ناله پرنده خرابه نشین در مصیبت امام حسین:
امام صادق علیه السّلام در باره جغد فرمودند: آیا احدى از شما جغد را در روز دیده است؟
محضر مبارکش عرض شد: خیر ابدا در روز ظاهر نشده و تنها در شب پیدا مى‏گردد.
حضرت فرمودند: امّا اینکه این حیوان پیوسته در خرابه‏ها مسکن گرفته و در آبادى نمى‏آید جهتش آنست که:وقتى حضرت امام حسین علیه السّلام شهید شدند این حیوان بواسطه قسم بر خود حتم نمود که ابدا در آبادى سکنا نکرده و منزلش تنها در خرابه‏ها باشد  پس پیوسته در روز صائم و حزین است تا شب فرا برسد  و وقتى شب در آمد از ابتداء آن تا صبح بر مصیبت حضرت امام حسین علیه السّلام زمزمه و نوحه‏سرائى و مرثیه‏خوانى مى‏کند. (2)
به جغدی بلبلی گفتا تو در ویرانه جا داری
من اندر بوستان بر شاخه ی سرو آشیان دارم
بگردان روی از این ویران بیا با من سوی بستان
ببین چندین هزاران سرو وکاج و ارغوان دارم
جوابش داد ای بلبل تو را ارزانی آن گلشن
مرا این بس که در ویرانه مأوا و مکان دارم
ای بلبل من هم مثل تو چمن نشین بودم می دونی کی ویرانه نشین شدم ؟
می گه: بر حضرت رضا علیه السّلام وارد شدم، آن جناب به من فرمود:این جغد را مى‏بینى؟ مردم چه مى‏گویند؟
عرض کردم: فدایت شوم آمده‏ایم که از شما بپرسیم.حضرت فرمودند: این جغد در عصر جدّم رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در منازل و قصرها و خانه‏ها سکنى داشت و هر وقت مردم مشغول خوردن طعام بودند این حیوان پر مى‏زد و در مقابل ایشان خود را مى‏رساند و مردم طعام و غذا جلویش مى‏ریختند و این حیوان طعام خورده و از آب خود را سیراب مى‏کرد و سپس به منزلش بر مى‏گشت ولى هنگامى که حضرت حسین بن على علیهما السّلام شهید شدند از شهر و آبادى خارج گشت و در خرابه‏ها و کوهها و بیابان‏ها مکان گرفت و گفت:بد امّتى شما مى‏باشید! پسر دختر پیامبر خود را کشتید و من به نسبت به نفس خود از شما در امان نیستم. (3)
جوابش داد ای بلبل تو را ارزانی آن گلشن
مرا این بس که در ویرانه مأوا و مکان دارم
اگر ویرانه بَد بودی چرا پس دختر زهرا
به ویران می نشستی کز غمش آتش به جان دارم (4)
 
 
 
امام سجاد (علیه السلام) : فرمود:
در شهر شام یزید مارا درمکانی حزن آور قرار داد شبها از سرما وروزها از گرما در امان نبودیم . یزید دستور داده بود که فردای شب شهادت حضرت رقیه این مکان را روی اهلبیت خراب کنند وهر کدام که زنده ماندندرا بکشند.
اما.آن شب رقیه از دنیا رفت وصدای ضجه وناله بلند شد ومردم را متوجه وفات خود نمود لذا یزید منصرف شد. (5)
چه شبی بود شب شهادت حضرت رقیه (سلام الله علیها).
وای از اون لحظه ای که زن غساله رو آوردند  بدن این ناز دانه را غسل بدهد.
بیا تو ای زن  غساله  از  طریق   وفا
به این صغیره بده غسل از برای خدا
مکن خیال که او  از اهل  روم و تاتار است
که غسل دادن او سخت بر تو دشوار است
سرور سینه ی  سلطان  عالمین   است  این
صغیره فاطمه مظلومه ی حسین است این
مگو که از چه رخ  او چو کهربا  باشد
زداغ   تشنگی   دشت   کربلا    باشد
مگو که زخم به پایش برون بود از حد
به روی خار مغیلان دویده او  بی حد
رخ   چو  ماه منیرش   اگر   بُوَد   نیلی
به راه شام بسی خورده از جفا سیلی(6)
هنگامى که زن غساله ، بدن رقیه (علیها سلام)را غسل مى داد، ناگاه دست از غسل کشید، و گفت : سرپرست این اسیران کیست ؟ حضرت زینب (علیها سلام) فرمود: چه مى خواهى ؟
غساله گفت:این دخترک به چه بیمارى مبتلا بوده که بدنش کبود است ؟
حضرت زینب (علیها سلام)در پاسخ فرمود: اى زن ! او بیمار نبود؛ و این کبودیها آثار تازیانه ها و ضربه هاى دشمنان است .(7)
ببین چه به روز این نازدانه آوردند. آخه یه مرد اگه از روی مرکب روزمین بیفته خدا می دونه چه به روزش میاد خدا نکنه دختر سه چهار ساله باشه اون هم نه اینکه خودش بیفته نه .آن سرباز دشمن عصبانی شد  این ناز دانه را گرفت واز بالا به روی زمین انداخت،آن ناز دانه مشغول دویدن در  تاریکی شد تا آنکه پاهایش مجروح وخسته شد. (8)
چون یاد کنم  از دل سوزان  رقیه
سوزد دلم  از  رنج  فراوان رقیه
از روز ازل تا  به ابد  دیده  نبیند
شامی  چوشب شام غریبان رقیه
 
 
 
 
 
(1) مقتل رقیه ص35 (2)
(2) کامل ایارات-ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 319
(3) کامل ایارات-ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 319
(4) ادامه شعر:
گذشتم از گل احمر پس از مرگ علی اکبر   
به دل، داغ غم ناکامی آن نوجوان دارم
تو بر سر شورش شمشاد و یاس و ارغوان داری   
من اندر لانه ی دل ، داغ عباس جوان دارم
(5) منتهی الا مال
(6) از مدینه تا مدینه  ص 965
(7) الوقایع و الحوادث ج 5، ص 81 و در روایت دیگر است که: آن زن دست از غسل کشید و دستهایش ‍ را بر سرش زد و گریست گفتند:چرا بر سر مى زنى ؟ گفت: مادر این دخترکجاست تا به من بگوید چرا قسمتهایى از بدن این دخترک سیاه شده است ؟ گفتند: این سیاهى ها اثر تازیانه هاى دشمنان است.
(8) (حضرت رقیه شیخ علی فلسفی  ص، 15، ناسخ التواریخ ص531،معالی السبطین ص 81)

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

حال سجاد تو را دیدم و بیمار شدم

در حسینیه ارباب شبی خوابم برد

صبح پشت در یک میکده بیدار شدم

مثل فردا که از اسب پیاده میشن، شاید وقتی زینب کبری قد بالای برادر نگاه میکنه، بگه: حسین حسین حسین وای وای وای… فردا که بگذره، شب ها روزهای دهه اول محرم که بگذره عصر روز عاشورا که بشه زینب چی میگه غریب مادر حسین وای وای وای… شهید مادر حسین وای…ای بی کفن حسین وای…. خونین بدن حسین وای…….

در حسینیه ارباب شبی خوابم برد

صبح پشت در یک میکده بیدار شدم

چه شبی بود که از بین دو انگشت شما

ناگهان با خبر از عالم اسرار شدم

بچه بودم که علمدار، شفا داد مرا

تا قیامت به ابالفضل بدهکار شدم

خلق در روضه گرفتند برات عتبات

من بیچاره ولی دیر خبردار شدم

رشته بر گردنم افکنده ای و در پی تو

هر شب آواره هر کوچه و بازار شدم

کربلا اوج عزا بود ولی چون زینب

از بلایای پس از شام عزادار شدم

من از آن روز که در بند توام آزادم

نوکر فاطمه و حیدر کرّار شدم

ابن اثیر جزری در کتاب اسد الغابة نوشته، راوی می گه با امیرالمومنین آمدیم کناره فرات از مسیر کناره گرفت و ایستاد و ما دورش گرفتیم، با دست به یه نقطه ای اشاره کرد و فرمود: هذا موضعُ رِواحِلهم” خوابگاه شتراشون اینجاست اینجا از مرکبا پیاده میشن آخه قردا همه با احترام پیاده شدن در نهایت شکوه عظمت؛ هذا موضعُ رِواحِلهم، ومُناخُ رِکابِهم ومُهَراقُ دِمائِهِم” اینجا خون های مبارکشان به زمین میریزه، وقتی این جملات فر مود یه جمله ی سوکی هم گفت: بأبی مَن لا ناصرَ له فی الأرضِ ولا فی السَّماء إلا اللهُ” پدرم فدای اون کسی که نه در زمین و آسمان یاوری جز خدا نداره، چی میخوام بگم، جگر گوشه های امیرالمومنین در کربلا هر کدوم به یه نحوی جملات بابا رو تکرار کردن، سید ابن طاووس نوشته، وقتی امام حسین رسیده کربلا، فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْضِ” اسم این سرزمین چیه؟ فَقِیلَ کَرْبَلَاءُ” فرمود: اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَ الْبَلَاءِ” خدایا از اندوه و بلا به تو پنا می برم، انْزِلُوا، پیاده بشید، هَذَا مَوْضِعُ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ” حالا شروع کرد جملات بابا رو با یه بیانی گفتن هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا” اینجا خیمه ها رو بر پا کنید، هَاهُنَا مَسْفَکُ دِمَائِنَا” اینجا خون ما رو ، روی زمین می ریزند، و مَحَلُّ قُبُورِنَا” این جملات امام حسین گفت؛ بعدش امیرالمومنین چی فرموده بود، بأبی مَن لا ناصرَ له فی الأرضِ ولا فی السَّماء” یه جگر گوشه ی علی این جملات تکرار کرد، راوی میگه: فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ” یادم نمیره زینب اومد کنار قتلگاه  تَنْدُبُ الْحُسَیْنَ” شروع کرد بر امام حسین گریه کردن تُنَادِی بِصَوْتٍ حَزِینٍ وَ قَلْبٍ کَئِیبٍ” با یه صدای پر از دردی با یه قلب دردناکی بأَبِی مَنْ‏ أَضْحَى‏ عَسْکَرُهُ فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ نَهْباً” پدرم به فدای اون کسی که خیمه هاش غارت کردن بِأَبِی الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى” پدرم فدای اون آقایی که کنار نحر آب با لب تشنه سر از بدنش جدا کردن بِأَبِی مَنْ شَیْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ” پدرم فدای اون آقایی که خون از محاسن شریفش می چکید، یه وقت لحن کلام رو عوض کرد، یَا مُحَمَّدَاهْ هَذَا حُسَیْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا” حسین…


بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را

از گلوی بغض هایم باز کردم گریه را

مثل یک مادر که فرزندش ز دستش می رود

اقتدا کردم به او ابراز کردم گریه را

این سیاهی های هیئت چادر خاکی او است

با غم پنهانی اش همراز کردم گریه را

تا که از ذکر غریب مادر افتادم ز پا

با نگاه او پر پرواز کردم گریه را

سایه ای را بر سرم حس می کنم در روضه ها

در پناه فاطمه آغاز کردم گریه را

گفته اند , اذن دخول ماه غم یا فاطمه است

روزی اشک محرم های ما با فاطمه است

شال غم بر روی دوشم پیرهن مشکی به تن

آرزو دارم شود این جامه بر جسمم کفن

محتشم دم می دهد باز این چه شور و ماتم است

گویی آویزان شده از عرش کهنه پیرهن

تا که از خانه به قصد روضه بیرون می زنم

حیدر کرار می آید به استقبال من

فاطمه پایین مجلس مینشیند پیش در

می نشاند صدر مجلس گریه کن ها را حسن

خواهرش برسینه می کوبد برادر کاش کاش

وقت بوسه از رگت میرفت جانم از بدن

آنقدر پای تنت بر سینه و بر سر زدم

پیش چشمم پرپرت کردند و من پرپر زدم.


***

با احتیاط لاله ی ما را پیاده کن

عباس جان، سه ساله ی ما را پیاده کن

با احتیاط بار حرم را زمین گذار

زانو بزن وقار حرم را زمین گذار

با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای

می ترسم آنکه گیر کند گوشواره ای

چشم مخدرات به سمت نگاه تو

دوشیزگان محترمه در پناه تو

باحوریان رفته به زیر نقابها

یک لحظه روبرو نشدند آفتابها

این حوریان عزیز خدایند و بس، همین

این دختران کنیز خدایند و بس، همین

این دختر علی ست که بالش شکستنی است

ناموس اعظم است و وقارش شکستنی است

از این به بعد ماهِ حرم آفتاب باش

عباس جان مراقب این با حجاب باش

این دختران من که بیابان ندیده اند

در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند

یک لحظه هم ز خیمه ی طفلان جدا نشو

جان رباب از دم گهواره پا نشو

توهستی و اهالی این خیمه راحتند

در زیر سایه ات همه در استراحتند

توهستی و به روز حرم شب نمی رسد

چشم کسی به قامت زینب نمی رسد

یک عده یوسف اند و یک عده مریم اند

احساس می کنم همه دلواپس هم اند

احساس می کنم که جوابم نمی دهند

با آب آب گفتنم آبم نمی دهند

اول مرا به نیزه ای از حال می برند

بعدا کشان کشان لب گودال میبرند

اینجا مکان نیزه به پهلو کشیدن است

از خیمه ها دویدن و گیسو کشیدن است

راضی ام و رضایت یزدانم آرزوست

از سنگها شکستن دندانم آرزوست

من راضیم به پای خدا دست و پا زنم

با صورتم به خاک بیفتم صدا زنم

باید به روی نی سر ِمن نیز رو شود

تا که مقام خواهر من نیز رو شود

جام بلا به دست گرفتیم ما دو تا

این جام را الست گرفتیم ما دو تا

می خواستیم عبد شدن را نشان دهیم

پیغمبر و علی و حسن را نشان دهیم

از آن همه به خواهر من ماتمش رسید

وارد شدن به مجلس نامحرمش رسید

با احتیاط لاله ی ما را سوار کن

زینب بیا سه ساله ی ما را سوار کن

با احتیاط خسته شدند این ستاره ها

این گوش پاره ها سر گوشواره ها


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

پیشنهاد ارزشیابی فرهنگیان گیو چت|شمال چت|کیش چت|قشم چت conditionairtechnician ریخته گری و صنعت ثبت برند Tina کلبه سبز من یه پدرم